جدول جو
جدول جو

معنی متواری وار - جستجوی لغت در جدول جو

متواری وار(مُ تَ / مُ)
متواری گونه:
دوش سرمست نگارین من آن طرفه پسر
با یکی پیرهن زورقئی طرفه به سر
از سر کوی فرودآمد متواری وار
کرده از غایت دلتنگی از اینگونه خطر.
سنائی.
رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ)
همچون پرهیزکننده. همچون خویشتن را نگاهدارنده: خود را مغلوب شکل متفادی وار بخصم نمودند. (مرزبان نامه ص 224)
لغت نامه دهخدا
همچون متفادی: لشکر شیر استدراج را باز پس نشستند و خود را مغلوب شکل متفادی وار بخصم نمودند
فرهنگ لغت هوشیار